پروانه کاظمی، بانوی هیمالیانورد پرافتخار ایرانی است که در بهار ۹۶ با یک صعود پردردسر اما موفق، توانست دائولاگیری، هفتمین قله بلند دنیا را صعود کند. او به همراه یک شرپای جوان نپالی برای صعود این قله راهی شد، اما متاسفانه این شرپا به دلیل نداشتن آمادگی جسمانی مناسب و تجربه کافی، در ارتفاع حدود ۶۰۰۰ متر دچار بیماری ارتفاع شد. پروانه کاظمی و هادی ستارفروغ دیگر کوهنورد ایرانی با امدادرسانی به آن شرپا، جان جوان ۲۷ ساله را نجات دادند. کاظمی بعد از این ماجرا به تنهایی راه خود را برای فتح قله ادامه داد.
پروانه کاظمی، فاتح پنج قله بالای هشت هزاری به نامهای دائولاگیری، ماناسلو، اورست، لوتسه و ماکالو است. همچنین دو قله آمادابلام (۶۸۵۶ متر) و موستاق آتا (۷۵۴۶ متر) را نیز پیموده است.
البته مشکلات دیگری هم در این صعود وجود داشت که در ادامه گفت وگوی ایسنا با پروانه کاظمی درباره مشکلات موجود در راه فتح دائولاگیری را می خوانید.
کاظمی: شرایط آب وهوایی دائولاگیری بسیار سخت است/ پیشبینی هواشناسی اغلب برعکس بود
من در سال ۲۰۱۴ قصد صعود به قله دائولاگیری را داشتم، اما در آن سال شرایطی پیش آمد که نتوانستم صعود کنم. البته آن موقع هم تا کمپ سه و ارتفاع هفت هزار و ۳۰۰ متر رفته بودم، اما شرایط آب و هوایی نامناسب و کم بودن تیمهای صعود کننده سبب شد که به قله نرسم. خدا را شکر بهار امسال تعداد تیمهایی که بر روی قله دائولاگیری فعالیت می کردند، بیشترشده بود و در نتیجه شرایط صعود را بهتر کرد. آناپورنا و دائولاگیری هر دو جزو کوه هایی هستند که در منطقهای سخت قرار دارند که از لحاظ آب و هوایی شرایط متفاوتی نسبت به سایر قلل بالای هشت هزاریها دارند. آن ها در کنار یک دره معروف قرار دارند که جریان آب و هوایی ناپایداری دارد. البته ما پیشبینی هواشناسی بسیار خوبی را از ایران و توسط هواشناس بزرگ "محسن هاشم نژاد" دریافت می کردیم، اما متاسفانه گاهی پیش بینیها به علت جریانات هوایی محلی که غیرقابل پیشبینی هم بود اغلب درست نبود. گاهی برای روز بعد آب و هوا خوب پیشبینی میشد، اما باد و بوران را شاهد می شدیم. اصلا شرایط آب وهوایی خوب نبود و گاهی یک روز را کامل از دست می دادیم.
شرپا بی تجربه بود/ همان اول متوجه شدم
من همیشه تنها برای صعود اقدام میکنم، در نتیجه نیاز به شرپا به عنوان همنورد دارم. در صعود به دائولاگیری هم از شرکتهای کوهنوردی درخواست یک شرپا کردم. متاسفانه در این صعود شرپایی که برای من فرستاده شد نه تجربه داشت و نه از نظر بدنی آماده بود. من همان اول متوجه این موضوع شدم، اما آن شرکت با من نامهربانی کرد و یا بهتر است که بگویم کار را شوخی گرفت. برنامه صعود را شروع کردم، اما از همان ابتدا (با این شرپا) احساس خطر کردم.
شرپایم اِدِم شد، اما نجاتش دادیم/ بدون شرپا صعود کردم
برای اولین بار که خواستیم شب مانی را آغاز کنیم، من، شرپایم و هادی ستار فروغ در یک محدوده حرکت می کردیم، اما در همان ابتدا و در ارتفاع حدود ۶۰۰۰ متر آن شرپای جوان، وضعیت بدی پیدا کرد و اِدِم شده بود. هوا هم مساعد نبود و قطعا اگر ما در کنار او نبودیم جان خود را از دست داده بود. من و هادی ستار فروغ، جان شرپای ۲۷ – ۲۸ ساله در اولویت کاری قرار دادیم و کار کمک رسانی اولیه را انجام دادیم. لباسهایش را تعویض و با آب گرم شرایطش را مساعد کردیم. آنقدر حالش بد بود که با طناب او را به پایین منتقل کردیم. هرچند برنامه صعودمان در آن روز لغو شد، اما خدا را شکر به خیر گذشت و جانش را نجات دادیم. بعد از این حادثه من باید ادامه برنامه صعود را بدون شرپا انجام می دادم و تمام کارهایم را خودم انجام دهم. البته ستار فروغ آنجا بود و در کارها به هم کمک می کردیم.
تیم ثابت گذاری طناب هم تا انتها کارش را انجام نداد/ بدون طناب ثابت از ارتفاع ۷۳۰۰ تا ۸۱۶۷ متر را رفتیم
تیم ثابت گذاری که قرار بود طنابهای ثابت را جلوتر از ما بر روی قله ها ثابت کند، کار را به انتها نرساند. ما قرار بود پشت تیم ثابت گذار حرکت کنیم تا ایمنی بیشتری داشته باشیم. چون در همین منطقه مرحوم مهدی اعتماد، یکی از کوهنوردان خوب ایرانی در سال ۲۰۰۹ را به دلیل نبود طناب ثابت از دست داده بودیم. در برنامه صعود ما هم تیم ثابت گذاری تا ارتفاع هفت هزار و ۸۰۰ متر طنابها را ثابت کردند، گفتند که کار را بعد از آن ادامه نمیدهند. ما مجبور شدیم بدون طناب ثابت بالا برویم. خدا را شکر با همه این شرایط توانستیم موفق به صعود شویم.
از کمپ سه تا قله حدود ۱۶ ساعت طول کشید
در هر برنامه صعود، باید قبل از تلاش برای رسیدن به قله، یک استراحت طولانی و ریکاوری برای کوهنورد وجود داشته باشد، اما این شرایط برای من نبود و حتی در کمپ سه که باید ریکاوری می کردم فضای مناسبی برای استراحت نداشتم. کوه گرفتگی شرپا یم، نجات جانش و درگیری عصبی ناشی از این ماجرا از یک طرف و نداشتن چادر برای استراحت از طرفی دیگر شرایط بدی را برای من ایجاد کرد. اما با همه این ها خدا را شکر توانستم صعود کنم. در ۲۵ اردیبهشت ماه ساعت ۲۳ از کمپ سه به سمت قله به راه افتادم و بعد از حدود شانزده ساعت در ۱۵:۳۰ روز بعد به قله دائولاگیری رسیدم. بازگشتم هم طولانی مدت شد و حدود ساعت ۲۱، دوباره به کمپ سه بازگشتم.
در بازگشت چادرها تخریب شده بود/ نه جایی برای استراحت داشتیم و نه آبی برای نوشیدن
هنگامی که درازگشت به کمپ سه رسیدیم، قرار بود من در چادر ستار فروغ استراحت کنم. اما متاسفانه این چادر توسط کوهنوردان دیگر تخریب شده بود، نه جایی برای استراحت داشتیم و نه آبی برای نوشیدن. آن روزها شرایط وحشتناک بود، اما خدا کمک کرد و آمادگی بدنی من هم خوب بود و خدا را شکر سالم به ایران رسیدیم.
کاظمی در ادامه این گفت وگو به چند سوال ایسنا نیز پاسخ داد که در ادامه می خوانید.
ایسنا: برای فتح دائولاگیری اسپانسر داشتید؟
کاظمی: خیر مثل همیشه بدون اسپانسر راهی دائولاگیری شدم.
ایسنا: چقدر برای این سفر هزینه کردید؟
کاظمی: ۱۴ هزار دلار
ایسنا: چرا برنامه صعود به دائولاگیری را در سکوت انجام دادید و رسانهها تنها از طریق شبکه اجتماعی شما متوجه این برنامه شدند؟
کاظمی: در پاییز گذشته قصد صعود به "چوآیو" یکی از قلل هشت هزاری را داشتم، اما کشور چین نامهربانی کرد و به من به عنوان یک ایرانی مجوز صعود در خاک تبت را نداد. در این شرایط من از کشور خودم انتظار داشتم که به ورزشکارش اهمیت دهد و به دنبال رفع مشکل باشد، اما متاسفانه در ایران کسی به این مسئله توجهی نکرد که این موضوع برای من خیلی سخت تمام شد. بعد از آن دیگر فهمیدم رفتن و آمدن من برای کسی اهمیتی ندارد و این موضوع سبب شد که ترجیح دهم بدون اطلاع، حرکت کنم. البته باید بگویم که زیاد هم با شلوغ کاریها موافق نیستم.
ایسنا: برنامه و هدف بعدی شما چیست:
کاظمی: بعد از فراهم نشدن شرایط برای رفتن به "چوآیو" فهمیدم که تنها آمادگی من ملاک نیست. خیلی از مسائل دیگر برای برنامهریزی وجود دارد که نمیتوان قاطع در مورد هدف بعدی صحبت کرد. من حتی در برنامه دائولاگیری تا زمانی که به بیس کمپ نرسیدم نمی دانستم که این برنامه عملیاتی میشود یا خیر. هدف ها و ایدههای زیادی دارم، اما نمیتوانم با اطمینان در مورد آنها صحبت کنم.
منبع: ایسنا